تاریخ: دوشنبه 2 مهر 1386 - 13:21 عنوان: دوست داری به نفر قبلیت چی به عنوان یاد بود بدی ؟
این بازی هم مثل سایر بازی هاست ساده و جالب
در این بازی دوست داری به نفر قبلیت چه یاد بودی بدی ؟
یک شاخ گل مریم .یک قطعه شعر .تصویر یک منظره زیبا و........
امیدوارم تاپیک خوبی از آب در بیاد _________________ شبي از پشت يک تاريکي غمناک و باراني تو را با لهجه گلهاي نيلوفري صدا کردم. تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم . پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روئيد با حسرت جدا کردم .
ye shakhe gole roz _________________ ما آدما هميشه صداهای بلندو می شنويم؛پررنگهارو می بينيم و کارهای سختو دوست داريم؛غافل از اينکه خوبها آسون
ميان؛بی رنگ می مونن و بی صدا می رن
goftam ke computeram ghati karde har kari mikonam farsi she nemishe
ye daftar vase riyazi _________________ ما آدما هميشه صداهای بلندو می شنويم؛پررنگهارو می بينيم و کارهای سختو دوست داريم؛غافل از اينکه خوبها آسون
ميان؛بی رنگ می مونن و بی صدا می رن
یه شاخ گل رز صورتی _________________ شبي از پشت يک تاريکي غمناک و باراني تو را با لهجه گلهاي نيلوفري صدا کردم. تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم . پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روئيد با حسرت جدا کردم .
_________________ ما آدما هميشه صداهای بلندو می شنويم؛پررنگهارو می بينيم و کارهای سختو دوست داريم؛غافل از اينکه خوبها آسون
ميان؛بی رنگ می مونن و بی صدا می رن
چرا آخرين برگ به هنگام افتادن از شاخه ي درخت آرزوها خنديد؟!
مگر نمي دانست كه تنهاترين لحظه هاي عمر شاپركها درخلوت روياي او رقم مي خورد؟!
ولي باز خنديد و رفت... رفتن از بيداري به خوابي ابدي. اما باز خنديد!
زمين او را در آغوش گرفت، باد وحشي با آن همه فريب نيرنگ خود با نيشخند مرگبارش
بر سر برگ خسته ايستاد، باز برگ خنديد! باد با فريادي پر از كينه پرسيد:
به چه چيز مي خندي؟
برگ زرد و خسته در حالي كه برق اميد در چشمهايش مي درخشيد به صورت باد نگاهي انداخت.
سكوتش سرشار از نا گفتني ها بود. باز خنديد و براي هميشه خوابيد!!!
اين بار، باد بود كه مي لرزيد و وحشت در وجودش موج مي زد.
باد چه در چشمهاي برگ ديد كه اين گونه پريشان شده بود؟؟!
زمين لب به سخن آورد و گفت: بهار در راه است...
اين تكرار هميشگي حيات است كه اين تازگي را در قلب زمين جاي مي دهد. _________________ شبي از پشت يک تاريکي غمناک و باراني تو را با لهجه گلهاي نيلوفري صدا کردم. تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم . پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روئيد با حسرت جدا کردم .
manam az ina mikham _________________ ما آدما هميشه صداهای بلندو می شنويم؛پررنگهارو می بينيم و کارهای سختو دوست داريم؛غافل از اينکه خوبها آسون
ميان؛بی رنگ می مونن و بی صدا می رن
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours میباشند رفتن به صفحه : 1, 2, 3 ... 15, 16, 17بعدی
صفحه 1 از 17
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید